رویام | ||
|
اولین روز بارانی را بخاطر داری ؟ غافلگیر شدیم ... چتر نداشتیم ... خندیدیم ... دویدیم به شالاپ شلوپ های کف خیابان عشق ورزیدیم . دومین روز بارانی را چطور ؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی . من غافلگیر شدم ... سعی می کردی من خیس نشوم شانه سمت چپ تو کاملا خیس شده یود ... سومین روز بارانی را چطور ؟ گفتب سرت درد می کند حوصله نداشتی سرما بخوری شانه سمت راست من کاملا خیس شد ... و چند روز پیش را بخاطر داری ؟ با یک چتر اضافی آمدی . مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر در چشمانمان نرود دو قدم دورتر از هم راه برویم فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو ... (دکتر علی شریعتی )
|
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin] |